آیا اقتصاد جهانی شاهد تکرار دهه ۱۹۷۰ خواهد بود؟

بانک تسویه بین‌المللی، ۱۸ می ۲۰۲۲، با انتشار گزارشی با عنوان « اختلالات بازار کالا، رشد و تورم» برخی از دلایل شکل‌گیری وضعیت جهانی (تورم بالا) را تشریح نموده و به مقایسه وضعیت فعلی با دهه ۱۹۷۰ پرداخته است.
کد خبر : ۱۳۳۴۵۷
اقتصاد جهانی

به گزارش خبرنگار ایبِنا، در این گزارش آمده است: جنگ در اوکراین باعث افزایش قیمت کالاها شد. در هفته­‌های پیش از آغاز جنگ، قیمت نفت بیش از ۳۰ درصد و قیمت گاز طبیعی در اروپا بیش از ۶۰ درصد افزایش یافت. قیمت مواد غذایی و فلزات نیز افزایش یافت (نمودار ۱، پانل سمت چپ). این افزایش­‌ها در کنار افزایش قابل توجه قیمت­‌ها در سال ۲۰۲۱ اتفاق افتاد و قیمت­‌ها را بسیار بالاتر از سطح قبل از همه­‌گیری افزایش داد. اگرچه قیمت­‌ها از آن زمان تا حدودی عقب­‌نشینی کرده­‌اند، اما طبق استانداردهای تاریخی همچنان بالا هستند. با ادامه جنگ، چشم­‌انداز بازارهای کالا به طرز قابل توجهی نامشخص و نا مطمئن خواهد بود.


افزایش قیمت کالاها منجر به اختلالات عمده عرضه (major supply disruptions) شد. روسیه و اوکراین در بسیاری از بازارهای کالایی در جهان نقش مهمی دارند. آن­ها با هم بیش از ۱۰ درصد از تولید گندم و نفت جهانی و بیش از ۲۰ درصد از گاز طبیعی جهان را در اختیار داشتند. روسیه همچنین فلزات مورد استفاده برای ساخت هواپیما، اتومبیل و تراشه­‌های کامپیوتری را تأمین می­‌کند (نمودار ۱، پانل سمت راست). کمبود این فلزات می­‌تواند منجر به تشدید تنگناها (intensification of bottlenecks) شود. در حال حاضر، جنگ زنجیره تأمین کشاورزی را مختل (disrupted agricultural supply chains) کرده است. چنین اختلالاتی به دلیل تخریب محصولات زراعی و زیرساخت­‌های فیزیکی می­‌تواند چند برابر شود. در همین حال، تحریم­‌های اضافی علیه روسیه می­‌تواند عرضه کالاهای انرژی را حداقل به برخی از بازارها کاهش دهد.


قیمت­‌های بالا و بی‌ثبات کالاها خطرات قابل توجهی برای اقتصاد جهانی ایجاد می­‌کند. تأثیرات آن بر تورم و رشد محسوس خواهد بود و بسته به اینکه آن­ها صادرکننده یا واردکننده کالاهای تحت تأثیر هستند و قیمت­‌های بالاتر بر درآمد خانوارها و شرکت­‌ها چه تأثیری می­‌گذارد، رشد اقتصادی به طور نابرابر در بین کشورها کاهش خواهد یافت. به طور خالص، قیمت­‌های بالاتر کالاها احتمالاً در کوتاه مدت باعث کاهش رشد و افزایش تورم می­‌شود. اینکه آیا اقتصاد جهان شاهد تکرار دهه ۱۹۷۰ باشد _ زمانی که افزایش قیمت نفت به بارزترین دوره رکود تورمی (the most pronounced stagflationary episode) دوران مدرن کمک کرد _ بستگی به مدت زمان ادامه اختلالات بازار کالا دارد و اینکه آیا سیاست‌های اقتصاد کلان این پیامدها را با موفقیت بیشتری نسبت به گذشته مدیریت می­‌کند یا خیر.


در نگاه اول، برخی شباهت­‌ها مشهود است. همان­طور که در دهه ۱۹۷۰، افزایش اخیر قیمت کالاها تا حدی منعکس کننده عرضه کمتر و دسترسی کمتر به کالا است. اگر عرضه کاهش یافته کود باعث کاهش بازده محصولات جهانی شود و تحریم­‌ها جریان کالاهای انرژی به بازارهای جهانی را محدود کند، این فشارها می­‌تواند تشدید شود.



 بر اساس برخی معیارها، رویدادهای اخیر حتی از رویدادهای دهه ۱۹۷۰ مخل­‌تر به نظر می­‌رسند. برای مثال، افزایش قیمت اخیر بر مجموعه وسیع­‌تری از کالاها تأثیر گذاشته است. افزایش قیمت کالاها در دهه ۱۹۷۰ متمرکز بر بازار نفت بود، در حالی که در ماه­‌های اخیر قیمت­‌های انرژی، کشاورزی، کالاها و فلزات همگی افزایش­‌های زیادی را تجربه کردند. با این حال، افزایش قیمت نفت در دهه ۱۹۷۰ بسیار بیشتر از افزایش­‌های اخیر بود: در بحران ۱۹۷۳، قیمت نفت در عرض یک هفته بیش از دو برابر شد، در حالی که در بحران ۱۹۷۹ در طول یک سال به میزان مشابهی افزایش یافت. در مقابل، قیمت نفت کمتر از ۵۰ درصد، بالاتر از آنچه در ابتدای سال ۲۰۲۲ بود و در شرایط واقعی کمتر از اوایل دهه ۲۰۱۰ است.  


در عین حال، دلایلی برای این تفکر که افزایش اخیر قیمت کالاها نسبت به دهه ۱۹۷۰ کمتر مخرب است، وجود دارد.


۱. فقدان پس­‌زمینه­‌ای تورمی


به طور مشخص پس زمینه تورمی، تهدیدکنندگی کمتری دارد. بحران نفت در سال ۱۹۷۳ به دنبال چندین سال افزایش تورم ایجاد شد. و تورم در سال­‌های منتهی به بحران ۱۹۷۹ بسیار بالا بود. اگرچه تورم جهانی در سال گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است، اما چندین سال قبل از آن کم بود. در نتیجه، تورم بالا احتمالاً کمتر در ذهن­ خانوارها و شرکت­‌ها ریشه دوانده است، که می­‌تواند سرریز قیمت­‌های بالاتر کالاها را محدود کند.


۲. وابستگی کمتر اقتصاد به انرژی


شدت انرژی به تولید ناخالص داخلی _ مقدار انرژی مصرف شده نسبت به حجم کل کالاها و خدمات تولید شده _ از اواخر دهه ۱۹۷۰ حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است. این کاهش برای نفت بسیار چشمگیر بوده است که مصرف در واحد تولید ناخالص داخلی آن بیش از نصف شده است. بخشی از این کاهش نشان دهنده تغییر مصرف انرژی از نفت به سوخت­‌های دیگر مانند گاز است. اما حتی برای این سوخت­‌ها، مصرف کل به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی کاهش یافته است. در نتیجه، قیمت­‌های بالاتر انرژی نسبت به گذشته اهمیت کمتری برای رشد دارد.


۳. چارچوب­‌های سیاست قوی­‌تر


بحران­‌های نفتی دهه ۱۹۷۰ به دنبال فروپاشی سیستم برتون وودز بود. در بسیاری از کشورها، اهداف سیاست پولی و عملکردها به درستی تعریف نشده بودند. امروزه، اکثر بانک­‌های مرکزی چارچوب­‌های سیاستی منسجم­‌تری دارند که به آن­ها اجازه می­‌دهد با موفقیت چندین جهش بزرگ قیمت کالاها را از دهه ۱۹۷۰ تا کنون طی کنند. با این حال، اعتبار سیاست­‌گذار به اقدامات بانک مرکزی بستگی دارد و اگر بانک­‌های مرکزی اجازه دهند تورم بالا برای مدت طولانی ادامه یابد، ممکن است این اعتماد از بین برود.


با وجود اینکه تحولات امروز ممکن است کمتر از بحران­‌های نفتی دهه ۱۹۷۰ اختلال ایجاد کند، اما افزایش اخیر قیمت کالاها همچنان می­‌تواند پیامدهای قابل توجهی بر تولید و تورم داشته باشد. این‌ها به نوبه خود به دلیل افزایش قیمت کالاها و اینکه آیا یک کشور کالاهای مربوطه را صادر یا وارد می­کند، بستگی دارد.

ارسال‌ نظر
فیلم و پخش زنده
بیشتر