به گزارش روز جمعه شبکه خبری اقتصاد و بانک ایران (ایبِنا)، در ادبیات اقتصادی، در باب ارتباط رشد اقتصادی با میزان تقاضا نظریاتی وجود دارد که از جمله معروفترین این نظریهها، نظریه «کینز» است. این نظریه برای اولین بار در سال ۱۹۳۶ برای خروج از رکود بزرگ مطرح شد و زمینهساز نجات آمریکا و بسیاری از کشورها از رکود شد؛ اما امروزه نیز این سیاست در عرصه اقتصادی به منظور تحریک رشد از طریق افزایش تقاضا مورد توجه است.
در اینکه افزایش تقاضای موثر منجر به افزایش عرضه و در نهایت رشد اقتصادی کشور میشود، تقریباً عمده اقتصاددانان توافق نظر دارند. اما سوال اینجاست که آیا در شرایط فعلی کشور ایران، تحریک تقاضا منجر به افزایش تقاضای موثر میشود یا خیر؟
دراین باب، گروهی معتقدند که در شرایط فعلی کشور، تحریک تقاضا از راههایی مثل صدور کارتهای اعتباری، ارائه تسهیلات سرمایه در گردش به واحدهای تولیدی و غیره، میتواند موجب افزایش تقاضای موثر و در نتیجه مصرف بیشتر کالا و خدمات و بازگشت کارخانجات به ظرفیتهای قبلی تولید (و حتی دستیابی به ظرفیتهای بالاتر تولید) شود. با ادامه یافتن این چرخه، صنعت در مسیر رشد به حرکت در خواهد آمد.
در مقابل، عدهای دیگر از محققان در انتقاد به این سخن اینگونه استدلال میکنند که در شرایط فعلی کشور، از یک طرف تقاضای مصرفکننده برای افزایش بیشتر کشش نداشته و لذا تحریک تقاضای مصرفکننده بی فایده است. از طرف دیگر، فرسوده بودن صنایع کشور این اجازه را نمیدهد که حتی با افزایش تقاضای موثر جامعه، رونق زیادی در صنعت حاصل شود و در نتیجه آن، میزان رشد انتظاری از صنعت احتمالا محقق نمیشود.
با توجه به اینکه در حال حاضر رویکرد اقتصادی دولت به دیدگاه اول (دستیابی به رشد اقتصادی از طریق تحریک تقاضای موثر مصرفکنندگان) نزدیک است، به نظر میرسد ضرورت دارد راهکاری تقویت تقاضا مورد بحث قرار گیرد. بر این اساس، در ادامه به برخی از این راهکارهای پیشنهادی اشاره میشود.
الف- توسعه طرح کارتهای اعتباری
دولت در حال حاضر با هدف تحریک تقاضای موثر، اقدام به انتشار کارتهای اعتباری مرابحه در انواع برنزی (سقف خرید ۱۰ میلیون تومان)، نقرهای (۳۰ میلیون تومان) و طلایی (۵۰ میلیون تومان) کرده است. طرح کارت اعتباری میتواند با ایجاد شوک مثبت در طرف تقاضا، به تقویت رشد اقتصادی کوتاهمدت بیانجامد. البته این سیاست تنها در صورتی موفق خواهد بود که اطمینان کافی از خرید کالاها و خدمات با استفاده از کارتهای اعتباری وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت، تبدیل شدن کارتهای اعتباری به پول نقد، باعث دور شدن طرح مذکور از اهداف تعیین شده میگردد.
ب- بازاریابی صحیح برای کالاهای ایرانی
بدون شک یکی از راههای افزایش میل مصرفکنندگان به خرید و استفاده از کالاهای داخلی، معرفی صحیح و دقیق کالاها به مصرفکنندگان است. بسیاری از مردم حتی از وجود برخی برندهای ایرانی بدون اطلاعاند یا اطلاعات بسیار اندکی دارند. کمک دولت به تولیدکنندگان از طریق معرفی ارزان تولیدات داخلی، عامل مهمی در کوتاهتر کردن فرآیند ساخت تا مصرف محصولات است و کمک مهمی در راستای حمایت از تولید ملی خواهد کرد. در این رابطه، استفاده از ظرفیت رسانهی ملی برای تبلیغ ارزان و مطمئن کالاهای داخلی، امری مهم بوده و در چارچوب سیاستهای اقتصاد مقاومتی قرار دارد.
پ- اصلاح فرآیندهای توزیع
یکی از مهمترین عواملی که موجب دیده شدن کالای ملی در سطح جامعه میشود، اصلاح ساختار توزیع کالاست. یک تولید خوب و فعال زمانی ثمر خواهد داد که با یک سیستم توزیع کارآمد همراه باشد. متاسفانه در زمینه تولیدات داخلی، ساختار توزیع شدیدا ضعیف است که این باعث میشود تا تولیدات داخلی در بسیاری از نقاط کشور نایاب باشند. از این رو، سیاستگذاری موثر در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است.
در پایان لازم به ذکر است که هر چند سیاستهای مذکور میتواند از طریق تحریک تقاضا زمینه دستیابی به رشد اقتصادی در کوتاهمدت (و در مواقع خاص میانمدت) را فراهم کند، اما نباید فراموش کرد که آنچه بیش از این دارای اهمیت است، دستیابی به رشد پایدار بلندمدت است که این مهم جز با انجام اصلاحات بنیادین در نظام اقتصادی کشور امکانپذیر نخواهد بود. اصلاح قوانین پولی و بانکی، میتواند اولین و شاید مهمترین مورد، از اصلاحات مذکور باشد.
مهدی کیانی؛ کارشناس اقتصادی