به گزارش ایبِنا، «حسین عسکری» استاد تجارت بین الملل دانشگاه جورج واشنگتن و مشاور بانک جهانی گفت: اجرای سیاست تثبیت اقتصادی زمانی رخ میدهد که اقتصاد بیش از حد ملتهب میشود یا افت سریعی را تجربه میکند. همچنین زمانی که شاخصهای مهمی مانند تورم و بیکاری دچار مشکل میشوند، تثبیت اقتصادی هدف گذاری میشود.
این تحلیلگر مسائل بانکی اظهار کرد: به صورت کلی زمانی اجرای سیاست تثبیت اقتصادی مناسب است که در شاخصهای کلیدی اقتصادی حرکت رو به بالا یا نزولی سریع وجود داشته باشد.
استاد تجارت بین الملل دانشگاه جورج واشنگتن عنوان کرد: در ایالات متحده، پل ولکر (Paul Volker) رئیس فدرال رزرو حدود ۴۰ سال پیش برای کاهش تورم از سیاست تثبیت نرخ ارز استفاده کرد. با این حال، فدرال رزرو ایالات متحده در این روزها برای کاهش تورم، نرخ بهره را به سرعت افزایش داده است؛ اما اغلب به عنوان یک امر معمول زمانی که کشورها دچار مشکل هستند، از سیاست تثبیت استفاده میشود. یعنی زمانی که کشورها با مشکلاتی مانند تورم بالا، نرخ بیکاری بیش از حد، ارزش بیش از حد ارزها، خروج سریع ارز خارجی، کسری بودجه ناپایدار و مشکلات تراز پرداختها مواجه هستند. البته که گاهی موفق میشوند؛ اما نه همیشه. انسجام برقرار کردن میان چنین برنامههایی دشوار است؛ زیرا آنها همواره مشقتهایی دارند.
مشاور بانک جهانی ابراز داشت: سیاستهای تثبیت تا حد زیادی همیشه دشواریهایی را به همراه دارد؛ زیرا این امر مستلزم فداکاری، کاهش هزینهها، کنترل کسریهای دولت و کاهش ارز ش پول است؛ بنابراین، دولت باید به مردم توضیح دهد که چرا این کار را انجام میدهد.
وی افزود: در کوتاه مدت حتی ممکن است رشد اقتصادی تعدیل شود؛ اما اگر تثبیت شامل سیاستهای منسجم و منطقی باشد باید رشد اقتصادی را در میان مدت و بلند مدت تقویت کند؛ به همین دلیل است که یک دولت چنین رویکردی را اتخاذ میکند، چون تورم در بیشتر موارد باعث کاهش رشد اقتصادی میشود. رشد اقتصادی واقعی با افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) یک کشور اندازهگیری میشود.
عسکری در پایان تاکید کرد: مردم هر وقت به دولت اعتماد داشته باشند، آن وقت به دستورات دولتیها گوش خواهند داد. اگر دولت نتواند اعتماد عمومی ایجاد کند، کار بسیار سخت خواهد شد و دلیل آن نیز انتظارات است. اگر مردم اقدامات را قابل اعتماد نبینند، رفتار آنها به تورم دامن خواهد زد و کنترل آن را برای دولت سختتر میکند. به طور خاص باید حس اعتماد بین مردم، دولت و بانک مرکزی شکل بگیرد. در این میان سه عنصر کلیدی در این امر قابل توجه است و اینکه آیا سیاستهای بانک مرکزی جواب داده و نتایج خوبی داشته است؟ موضوع دوم به مقابله با فساد مربوط میشود و موضوع سوم هم این است که آیا دولت سیاستها را برای مردم توضیح داده است و آیا دولت میتواند به سیاستهای خود ادامه دهد؟
منبع: تازههای اقتصاد