مصباحی مقدم در گفت‎وگو با ایبِنا:

بانک مرکزی نگهبان جیب مردم است نه دولت/ رفع فقر مبنا قرار گیرد

عضو سابق شورای پول و اعتبار گفت: مابه‎‌التفاوت نرخ ارز ۴۲۰۰ باید به مردم یارانه داده شود که البته سازوکار فعلی پرداخت یارانه نیز باید تغییر کند و رفع فقر مبنای کار قرار گیرد.
کد خبر : ۱۲۹۶۲۶
مصباحی مقدم

به گزارش خبرنگار ایبِنا، یکی از بحث برانگیزترین و جنجالی‌ترین تصمیات دولت جدید برای سال آینده که در سند بودجه مورد اشاره قرار گرفته، حذف ارز ترجیحی یا ارز حمایتی ۴۲۰۰ تومانی برای کالاها و اقلام ضروری سبد مصرفی خانوارها و تک نرخی کردن ارز است.


تردیدی وجود ندارد که نظام ارزی چند نرخی در کشور در سال‌های اخیر از دیدگاه هر آگاهی بر این امر مورد تایید نیست و نخواهد بود زیرا ایجاد بازار سیاه، رانت و فساد کشور را با مشکل جدی روبرو ساخته است و دلیل آن هم حرکت برخی از دریافت‌کنندگان ارزی است که  به جای به‌ کارگیری آن در واردات مواد اولیه، اقلام و کالاهای ضروری و سرمایه‌گذاری در تولید، آن را روانه بازار سیاه ارزی کرده‌‎اند تا از سود چشمگیرش منتفع شوند، بر همین اساس کارشناسان بر لزوم حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی متفق القول هستند، اما در کنار آن تاکید دارند که جهت انجام این کارنیاز است تا برای کاهش اثراتش بر زندگی مردم نکاتی مورد توجه قرار گیرد تا کمترین آسیب وارد آید.


خبرنگار ایبِنا در همین رابطه با غلامرضا مصباحی مقدم، نماینده پیشین مجلس و عضو سابق شورای پول و اعتبار به گفت‎‌وگو پرداخته که در ادامه می‌خوانید.


آیا حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را به صلاح می‎‌دانید؟


با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی کاملا موافقم، اما در شرایط حاضر نگرانی‎‌هایی هم از این مسئله وجود دارد. پرداخت ارز ۴۲۰۰ تومانی قبلا شامل ۲۷ قلم کالا می‌شد که ۲۰ قلم بدون تنش و شوک از آن خارج شد، بنابراین بر این اعتقادم، هفت قلم کالای باقی مانده هم می‌‎تواند به همان شکل آرام، بی‌سروصدا و به تدریج مورد حذف قرار گیرد.


آنچه بسیار اهمیت دارد، اثر روانی حذف یکباره ارز ۴۲۰۰ تومانی و همان انتظارات تورمی است که نگرانی‌‎هایی را به وجود می‌آورد. ممکن است از نظر هزینه همانطور که دولت هم مورد اشاره قرار داد، ۶ یا ۷ درصد برتورم اثر هزینه‌‎ای داشته باشد، اما مسئله اینجا است که انتظارات تورمی این کار قابل پیش‌بینی و محاسبه نیست و این امکان وجود دارد که تصمیم‌گیرنده‌ها را پشیمان سازد.


بهترین تصمیم دولت برای حل این مشکل چه باید باشد؟

حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی در قانون بودجه پیشنهاد شده و احتمالا مجلس هم آن را به تصویب خواهد رساند. برای حل مشکل مورد اشاره یک راهکار وجود دارد و آن هم این است که مابه‎‌التفاوت نرخ ارز ۴۲۰۰ به مردم یارانه داده شود، البته با این هم مخالفت دارم که یارانه به این شکل فعلی پرداخت شود زیرا ایجاد حق می‌کند و حق مکتسب چنانچه پدید آمد (مانند یارانه۴۵۵۰۰ تومانی) به راحتی قابل حذف نخواهد بود.  هنوز در حذف سه دهک ثروتمند که یارانه ۴۵ هزارو ۵۰۰ تومانی دریافت می‎کنند، موفق نشده‌ایم و اکنون تعداد یارانه‌بگیران  ۷۸ میلیون نفر است و چنانچه تعداد بیشتری به آن‎ها اضافه شود، شرایط سخت‌تر خواهد شد، بنابراین باید رفع فقر مبنا قرار گیرد، به این معنا که گروه‌ها و خانوا‎ده‌های فقیر شناسایی شوند و از آن‎ها حمایت صورت گیرد.این حمایت هم باید به صورت کالایی نه نقدی تحقق پذیرد زیرا کمک نقدی تقاضایی را در بازار به وجود می‌آورد  که به هر طرف می‌‎تواند گرایش پیدا کند. به این معنا که کالاهایی را دولت در نظر گیرد و بین خانواده‎‌های فقیر و گروهی که مستحق دریافت کمک هستند، توزیع کند. 


مصوبه‌ای در مجلس هشتم در مورد هدفمندی یارانه‎‌ها در همین زمینه وجود دارد. هدفمندی یارانه‌ها قانونی است که ۱۵ ماده دارد، ماده ۷  بخش و سهمی است که بنا بود یارانه به مردم داده شود یعنی همان ۵۰ درصد و هفت راهکار هم برای پرداخت نقدی و غیر نقدی در آن مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال در آن قید شده، چنانچه کسانی که مشمول حمایت قرار می‌‎گیرند از خانواده‎ های بدون مسکن هستند و به مسکن روستایی یا ارزان قیمت نیاز دارند تا زمان تهیه مسکن، اجاره خانه آن‎ها پرداخت شود، با این کار رفع فقر صورت خواهد گرفت یا اینکه چنانچه دارای فرزند محصلی هستند، هزینه تحصیل آن به تامین درآید یا هزینه بهداشت و درمان این گروه به همین شکل تقبل شود. 


علاوه براین موارد باید برای حمل و نقل عمومی کشور هزینه شود. به این ترتیب که مترو گسترده شود و اتوبوسرانی افزایش یابد که چنانچه این راهکارها دنبال شود، مردم خصوصا خانواده‎‌های کم درآمد خدمات عمومی را بهتر دریافت می‎‌کنند.  


دولت مصمم است که به آن دسته از افرادی که صاحب خودرو نیستند و تاکنون از یارانه بنزین بی ‎بهره مانده‌‎اند، یارانه دهد. این کار به طور آزمایشی در کیش و قشم قرار است انجام شود، آن را چطور تحلیل می‌کنید؟

مخالف این کار نیستم زیرا یارانه پنهان، آشکار خواهد شد. اما لزوما بهترین روش به حساب نمی‌آید زیرا چنانچه به دنبال حرکتی برای کاهش مقدار مصرف بنزین در کشور هستیم ابتدا باید تولید خودرو برقی آن هم برای یک بازه زمانی ۵ ساله مورد توجه قرار گیرد. درصورتیکه این اتفاق روی دهد مقدار مصرف بنزین کاهش خواهد یافت و آلودگی هم به شدت کم می ‎شود و یا اگر برای حذف یارانه گازوئیل مصمم شده ‎اند بهترین راه این است که کامیون‎ ها یا تریلی‎ هایی که ۴۰ یا ۵۰ سال از عمرشان می ‎گذرد، تبدیل به کاروان حمل و نقل نو شوند تا مقدار مصرف بنزین و گازوئیل کاهش یابد. بدون شک راه صرفه ‎جویی در انرژی اصلاح الگوی مصرف است. 


علاوه بر این مسئله باید مورد توجه قرار داد که ۶۰ درصد مصرف گاز به خانه‎ ها مربوط است، بنابراین در صورتی که الگوی مصرف گاز در خانه ‎ها از شوفاژ تبدیل به پکیج شود، مقدار مصرف به یکباره ۵۰ درصد و بیشتر کاهش خواهد یافت. این کار بدون اصلاح قیمت قابل انجام است، فقط باید برای تغییر الگوی مصرف مردم به آن‎ها تسهیلات داده شود.


اما مسئله‌ای که نباید فراموش شود، این که باید با مردم درباره این مسائل حرف زد و مشکل و راه‎های حل آن را در میان گذاشت، حتی در مورد همین ارز ۴۲۰۰تومانی دولت نیاز دارد تا با مردم وارد صحبت کند و مشکلات و راه‎حل مورد نظر خود را برای آنان توضیح دهد زیرا چه بسا مردم پیشنهادی دهند که کمک کننده باشد و بدون تنش مشکل برطرف شود، این تنش موضوع بسیار نگران کننده‎ای است که نباید از آن غافل ماند.


قصد دولت سیزدهم از این کار توزیع عدالت است؟

مسئله توزیع عادلانه یارانه وقتی معنا پیدا می کند که آثار منفی دیگری را شاهد نباشیم. معتقد هستم که این روش درستی نیست و موجب می ‎شود خانواده‎ های توانمند برای کار و قبول زحمت و تامین معاش به خانواده های بیکار تبدیل شوند. دوره آقای احمدی ‎نژاد این اتفاق روی داد زیرا با هدفمندی یارانه ‎ها وقتی بیش از مقدار یارانه‌ای که در اثر مابه التفاوت قیمت حامل ‎های انرژی به دست آوردند و آن را بین مردم توزیع کردند گزارش‎ هایی از برخی روستاها به مجلس آمد که براساس آن بخشی از کارگران نیمی از ماه را سر مزارع حاضر نمی‎ شدند زیرا نیمی از هزینه زندگی آن‎ها به وسیله یارانه تامین شده بود یا یک هزینه‎ های عجیب و غریبی برای برخی به وجود آمده بود که دلیلی جز پولی که به دستشان می ‎رسید، نداشت. برفرض تا دیروز عروسی ‎هایی به روش سنتی خود داشتند، اما پس از این اتفاق ارکستر از شهر می ‎آوردند یا افراد معتاد این پول را خرج اعتیاد خود می ‎کردند و در همین راستا باید اشاره کرد که در آن مقطع تولید فرش دستباف به شدت کاهش یافت. این کارها همه آفت است و شوخی ‎بردار نیست. باید دید اتفاقاتی که می ‎افتد با چه آثار اجتماعی و فرهنگی همراه خواهد بود که چنانچه نسجیده باشد، ممکن است در آینده از تصمیمات امروز ناراحت شویم.


نظرتان درباره طرح اصلاح قانون پولی و بانکی چیست؟

چند طرح در این زمینه وجود دارد که طرح اصلاح قانون بانک مرکزی، طرح قانون پولی و بانکی مصوب ۱۳۵۱، اصلاح قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب ۱۳۶۲، قانونگذاری برای تشکیل بانکی جدید به نام بانک توسعه جمهوری اسلامی ایران از جمله این موارد به حساب می‎آید. درصورتیکه طرح مورد اشاره در مجلس که البته حاصل ادغام دو لایحه دولت آقای روحانی به حساب می ‎آید، مصوب و اجرایی شود شاهد تغییرات جدی و مثبت در نظام بانکی خواهیم بود.


این تغییرات خصوصا در مورد مسئله استقلال بانک مرکزی بسیار مهم است زیرا چنانچه این اتفاق روی دهد و بانک مرکزی استقلال یابد دیگر دولت آن  را کیسه خود نخواهد دانست دراین صورت تبدیل به بانکی می‎شود که وظیفه‎‌اش صیانت از پول ملت است، یعنی وقتی ریال ایران مطرح می‌شود باید یک معادل با یک ارز ثابت و دائم داشته باشد. ریال یک مقیاس و وسیله سنجش و ذخیره ارزش است، هرچیزی که وسیله سنجش است باید از ثبات برخوردار باشد مانند متر برای اندازه‌گیری طول و کیلو برای وزن، هیچ انعطافی ندارند و ثابت به شمار می ‎آیند. 


البته ثبات در پول شروطی دارد که مهم‌ترین آن عدم دخالت دولت است. یعنی یکی از شروط اینکه وزرای تصمیم ‎گیر ذینفع نباشند و بانک مرکزی را تحت فشار قرار ندهند تا خط اعتباری دریافت کنند یا خط اعتباری به بنگاه مورد نظر آنها داده شود، بانک مرکزی هم نباید تحت فشار بانک ‎ها برای ارائه خط اعتباری قرار گیرد و بدهکار شود، این دو منشاء خلق پول و کاهش تورم است که آثار بسیار زیانباری به دنبال دارد. تورم افراد فقیر را فقیرتر می ‎کند و ثروتمند را ثروتمندتر می ‎سازد و از بخش تولید به بخش غیر مولد به انحراف می ‎کشاند، پس بانک مرکزی باید قدرت نه گفتن به دولت را داشته باشد. این درست است که رئیس بانک مرکزی را رئیس جمهور انتخاب می‎ کند ولی نباید به گونه ‎ای باشد که بتواند به صلاحدید شخصی خود، او را عزل کند زیرا در صورتی که رئیس جمهور توانست به دلیل تصمیمی که بانک مرکزی زیر بار آن نرفته، دست به عزل زند دیگر ریاست بر بانک مرکزی کارآیی نخواهد داشت.


رئیس کل بانک مرکزی هم چنانچه درصدد است تا استقلال پیدا کند باید بداند که نگهبان جیب مردم است نه جیب دولت، دولت از جیب مردم نباید پول برداشت کند، از جیب خودش یعنی خزانه این کار را انجام دهد. مالیات، پول تمام اوراق، صادرات بخش دولتی را وارد خزانه کند و اینها را با منابع بانک مرکزی اشتباه نگیرد. 


برخی از اعضای خانه ملت براین اعتقادند که استقلال بانک مرکزی با قانون اساسی مغایرت دارد؟


چنین اظهار نظری به نظر حرف صحیحی نمی‎آید زیرا وقتی این اشکال وارد است که ما نصب رئیس بانک مرکزی را اجازه ندهیم توسط رئیس جمهور انجام گیرد و یا در یک شرایط خاص( انجام تخلف از سوی رئیس کل بانک مرکزی) اجازه عزل او را نداشته باشد. برای اینکه چگونه کسی برای این مقام انتخاب شود و در چه شرایطی به عزل درآید نیازمند به یک سازو کاری داریم که می ‎تواند با حفظ استقلال بانک مرکزی صورت گیرد.       

ارسال‌ نظر
فیلم و پخش زنده
بیشتر