This is a modal window.
به گزارش خبرنگار ایبِنا، در بخش دیگری از مجموعه مقالات "پوسیدگی در صنعت بانکداری آمریکا چقدر عمیق است؟"، به سراغ مقاله تحلیلی ابی جوزف کوهن، تحلیلگر ارشد تاریخ اقتصاد نشریه فاینَنشال تایمز، نویسنده و استاد تجارت در دانشکده بازرگانی بریتیش کلمبیا و مدیر بازنشسته نهاد برجسته خدمات مالی گلدمن ساکس میرویم. کوهن برای تحلیل وضعیت صنعت بانکداری ایالات متحده پس از فروپاشی و ورشکستگیهای اخیر، به سراغ یک تطبیق تاریخی از چالشی مشابه در نظام بانکی آمریکا در دهه ۱۹۳۰ میرود و پرده از شباهتهای تکراری واقعه ۹۰ سال قبل از بحران بانکی امروز بر میدارد و آن را درس فراموش شدهای از دل تاریخ اقتصاد ایالات متحده که موجب اشتباهات تاثیرگذار مجدد تصمیم سازان این سازوکار در آمریکا شده است، مینامد.
من معتقدم که تصمیمسازان و مدیران صنعت بانکداری آمریکا در طول یک قرن اخیر، ناکارآمد عمل کردهاند. برای اثبات گفته خودم در این موضوع، شما را به دل تاریخ بحرانهای اقتصادی ایالات متحده میبرم تا ببینید هنگامی که تفکری اشتباه در تصمیم و عمل، بر یک نظام مالی مستولی شده باشد، از تکرار اشتباهات مشابه و مستمر ناگزیر خواهد بود؛ این همان چیزی است که امروز گریبان صنعت بانکی ایالات متحده را گرفت و در فروپاشی اخیر این بخش بزرگ اقتصاد آمریکا که حدود یک ماه پیش در قالب ورشکستگی بانک سیلیکون ولی و سیگنیچر خود را نشان داد، قابل ملاحظه و تامل است.
بخش ترسناک این تراژدی هولناک، اختیارات گسترده مدیران فدرال رزرو برای عمیقتر کردن این فروپاشی است؛ اختیاراتی که به ظاهر تلاش میکند که نظام بانکی آمریکا را از ورطه نابودی نجات دهد، اما طی بحرانهای گذشته تا به بحران اخیر نشان داده است کارآمدی لازم برای تصمیم گیری و اجرای صحیح را ندارد.
پس منطقی است که به اقدامات بانک مرکزی آمریکا و وعدههای چندین باره هفتههای اخیر رئیس جمهور ایالات متحده که ساختار مالی و بانکی آمریکا را امنترین نظام بانکداری در سطح جهان میداند، چندان هم خوشبین نباشیم و بیم این را داشته باشیم که سقوط سایر بانکها و موسسات مالی و اعتباری کوچک و متوسط آمریکایی نزدیک باشد.
برای اینکه بتوانم ناکارآمدی نظام تصمیمگیری و عملیاتی بانکداری آمریکا را به شما اثبات کنم، باید مرا در یک سفر تاریخی همراهی کنید:
سقوط "بانک ایالات متحده" در سال ۱۹۳۰ میلادی، نسخه کپی برابر اصل بحران بانکی امروز در آمریکا است؛ در واقع، تعطیلی اخیر بانک سیلیکون ولی شباهتهای جالبی با شکست بیش از ۹۰ سال پیش صنعت بانکداری در ایالات متحده دارد.
در سال ۱۹۳۰، "بانک ایالات متحده"، بزرگترین بانک تجاری آمریکا از نظر سپردهها و مشتریان بود که شعبه اصلی آن در نیویورک قرار داشت. این بانک بیش از ۲۶۸ میلیون دلار سپرده بانکی و بیش از ۴۴۰ هزار مشتری بالقوه و سپردهگذار داشت. بانک ایالات متحده عمدتا به جوامع بزرگ مهاجر شهر نیویورک خدماتی از جمله تسهیلات با سررسید طولانی به مشاغل کوچک بویژه مشاغلی که صاحبان سیاه پوست داشتند، وام کمبهره مناسب به مشتریان طبقه کارگر، انتقال ارزان و کم خرج وجوه این مهاجران به خارج از آمریکا ارائه میداد.
این نهاد مالی جزو اولین مؤسسههایی بود که برای زنان و آمریکاییهای آفریقایی تبار حساب باز کرد. ربکا کوبرین، استاد تاریخ در دانشگاه کلمبیا، در مورد نقش ویژهای که بانک ایالات متحده در تسهیل فعالیتهای تجاری مهاجران نسل اول و دوم ایفا کرده است، مطالب زیادی نوشته است.
اما با فروپاشی این بانک، شرایط اقتصادی ایالات متحده نیز آماده تجربه یک بحران عمیق شد.
به گفته بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان اقتصاد آمریکا، سقوط بانک ایالات متحده، کاتالیزور اصلی در تبدیل رکود اقتصادی ۱۹۲۹ به رکود بزرگ بسیار جدیتر بوده است.
هنگامی که بستر فروپاشی بانک ایالات متحده مهیا گردید، تزلزل و تاخیرهای طولانی مدت در ارائه خدمات و بازپرداخت وجوه به سپرده گذاران خود را نشان داد. با شروع این ورشکستگی، مقامات فدرال رزرو نیویورک و رهبران موسسات مالی مسلط در شهر، مخالف کمک به بانک ایالات متحده بودند. این واکنش و موضعگیری عجیب، علیرغم کمک مالی همین گروه به چندین مؤسسه دیگر در هفتههای گذشته بود، همانطور که در اوایل دهه ۱۹۲۰ نیز همین کار را برای بهبود وضعیت برخی بانکهای بحرانی انجام داده بودند.
به گفته پروفسور کوبرین، دلایل عدم تامین نقدینگی و کمک به این بانک توسط فدرال رزرو، تفکرات یهودیستیزی و احساسات ضد مهاجرتی بوده است. فدرال رزرو استدلال اشتباهی مبنی بر اینکه این شکست فقط پیامدهای محلی و منطقهای خواهد داشت، مرتبط شد.
در حالی که این بانک فقط فاقد نقدینگی بود و نه ورشکسته و یک تزریق مالی اضطراری میتوانست از این بحران پیشگیری کند، اما فدرال رزرو چنین نکرد.
به جرات میتوان گفت فدرال رزرو به تنهایی موجب بحران چالش برانگیز "بانک ایالات متحده" شد. با عدم حمایت بانک مرکزی آمریکا، سپرده گذاران این بانک در نهایت توانستند فقط و فقط ۹۳ سنت دلار از حجم سپردههای خود را دریافت کنند و در اثر این اتفاق و هرج و مرج ناشی از آن، آسیب اقتصادی شدیدی به اقتصاد آمریکا وارد شد. اقتصاددانانی از جمله میلتون فریدمن، آنا شوارتز و بن برنانکه معتقدند که شکست فدرال رزرو در حمایت از بانک ایالات متحده پیامدهای عمیق و چشمگیری بر اقتصاد ملی، سیستم بانکی و آینده مقررات بانکی در آن زمان داشت.
نوشتن در مورد عواقب بحران بانکی اخیر و سرنوشت بانک سیلیکون ولی دشوار و خیلی زود به نظر میرسد، اما به هر حال میتوان شباهتهایی قابل تامل فی مابین فروپاشی بانکی سیلیکون ولی و بحران بانکداری دهه ۱۹۳۰ ایالات متحده ملاحظه کرد:
شباهت اول؛ هر دو نهاد مالی، کسب و کار خود را بر روی یک گروه مشخص و خاص از مشتریان و سپرده گذاران متمرکز کردند.
بانک سیلیکون، ولی مشتریان خود را به خوبی میشناخت و خدماتی را ارائه میداد که برای جامعه سرمایه گذار خطرپذیر و کارآفرینان فناوری جذاب بود.
یک قرن پیش از آن، مشتریان بانک ایالات متحده جذب خدمات متناسب با جمعیت مهاجر و غیرمعمولی شدند که حاکی از ثبات بزرگ در این حوزه بود، اما تنوع کمی داشت و تقریباً تمام مشتریان این بانک در شهر نیویورک قرار داشتند.
شباهت دوم؛ نقش حیاتی هر دو نهاد مالی مذکور در اقتصاد آمریکا و پیامدهای فرامنطقهای ورشکستگی آنها به طور کامل مورد توجه قرار نگرفت.
فراگیری بانک سیلیکون، ولی به مختصات جغرافیایی که با نام آن شناخته میشد، محدود نبود و بسیاری از فناوران اروپایی و آسیایی نیز، سپردههای کلانی در این بانک داشتند.
همچنین تأثیر عملکرد بانک ایالات متحده به اقتصاد نیویورک محدود نمیشد و به عنوان نمونه در سال ۱۹۳۰، علاوه بر تأثیر پیامدهای بحران "بانک ایالات متحده" بر اقتصاد کلان آمریکا، مشکلاتی نیز برای برخی نهادهای مالی در اروپا و آسیا ایجاد کرد که از امکانات این بانک برای انتقال وجوه و ایجاد خطوط اعتباری استفاده میکردند.
شباهت سوم؛ پیامدهای حقوقیِ منجر به اصلاحات، بعد از هر دو ورشکستگی، قابل توجه بوده است.
به عنوان نمونه، اعتقاد بر این است که آسیب چشمگیر ناشی از بسته شدن بانک ایالات متحده، تأثیری گویا بر فرانکلین دلانو روزولت، فرماندار وقت ایالت نیویورک داشته است؛ بطوریکه شاهد بسیاری از تغییرات و اصلاحات حقوقی توسط او در سال ۱۹۳۳ بودیم که در نهایت موجب شد سپردهگذاران از حمایتهای قانونی برخوردار شدند، کارکنان بازرسی بانکها تقویت شدند و تنوع در پایگاه سپردهها و پرتفوی وامها تشویق شد.
برای بانک سیلیکون، ولی هم همین وضعیت قابل تحقق است، اما با توجه به نزدیکی این ورشکستگی، درک کامل این پیامدها مدتی طول میکشد. قانونگذاران و کنگره آمریکا مطمئناً اقدامات بیشتر و بنیادی تری در ارتباط با اصلاحات حقوقی نظام بانکداری ایالات متحده انجام خواهند داد که احتمالا صنعت بانکی آمریکا را به سمت مقررات موثرتر مانند آنچه در دهه ۱۹۳۰ رخ داد، خواهد برد.
اما آنچه که فعلا قابل مشاهده بوده این است که عملکرد اخیر فدرال رزرو، در واقع تکرار همان تراژدی بانک ایالات متحده در سال ۱۹۳۰ است که به عنوان نسخه درمانی امروز بانک مرکزی آمریکا برای فرو رفت از ورشکستگی بانکی ۲۰۲۳ ارائه شده است و این نگران کننده است.
This is a modal window.