به گزارش روز دوشنبه شبکه خبری اقتصاد و بانک ایران(ایبِنا)، بدون شک انجام پژوهشهای علمی مناسب در رابطه با اقتصاد ایران، یکی از عوامل دستیابی به راهحلها و سیاستگذاریهای مناسب جهت اصلاح نظام اقتصادی کشور است. اما شاید اکثر محققین و اساتید به این نکته اذعان داشته باشند که پژوهشهای اقتصادی در ایران با استانداردهای بینالمللی فاصله قابل توجهی دارد که این فاصله در برخی موارد نگرانکننده است. در آنچه در پی میآید تلاش میشود به برخی از دلایل احتمالی این مسئله اشاره شود.
الف- بدنه سیاستگذاری اقتصادی کشور رابطه قوی با جامعه علمی و پژوهشگران اقتصادی ندارد و در مقام عمل، کمتر مشاهده میشود که سیاستگذار از پژوهشگران اقتصادی بخواهد برای مسائل پیشروی سیاستگذار راه حل علمی پیدا کنند. به عبارت دیگر، سیاستگذاران معمولا احساس نیازی به پژوهشهای علمی ندارند. البته برخی دولتها تلاش کردهاند تا جامعه علمی را برای حل مسائل اقتصادی کشور به کار گیرند؛ اما این تلاشها بسیار اندک بوده و معمولا به مشورتگیری از پژوهشگران و اساتیدی که دوست و همکار قدیمی سیاستگذار اقتصادی هستند، محدود میشود. به عبارت دیگر ارتباط سیاستگذار و پژوهشگر از نوع ارتباط شخصی و دوستانه است و نه ارتباط سیستمی و این شیوه قطعا چالشهای فراوانی به همراه خواهد داشت. این امر سبب میشود تا سهم جامعه علمی و پژوهشگران در حل مسائل اقتصادی کشور بسیار کاهش یابد و پژوهشهای انجام شده ارتباطی قوی با مسائل روز اقتصاد کشور نداشته باشد. علاوه بر این، سیاستهای اقتصادی نیز بدون پشتوانه علمی و به صورت آزمون و خطا عملیاتی گردد.
ب- در بسیاری از پژوهشهای اقتصادی روش انجام پژوهش بر انتخاب عنوان پژوهش پیشی میگیرد. به این معنا که پژوهشگر ابتدا به دنبال انتخاب مدل ریاضی یا اقتصادسنجی میگردد که با اقبال زیادی روبروست و سپس موضوعی را برای پژوهش انتخاب میکند که با مدل مزبور قابل انجام است. برای نمونه، چند سالی است که استفاده از مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) در ایران طرفداران زیادی پیدا کرده است و به همین دلیل مشاهده میشود که بسیاری از پایاننامهها و مقالات با استفاده از این مدل به انجام میرسد. در این شرایط پژوهشگر برای حل یک مساله بنیادی یا کاربردی که مساله روز اقتصاد کشور است پژوهش نمیکند، بلکه به دنبال موضوعی برای پژوهش میگردد که مورد علاقه مجلات علمی-پژوهشی است. به عبارت دیگر، این روش پژوهش است که به موضوع تحقیق جهت میدهد و نه مناسب بودن یا کاربردی موضوع. این روشزدگی که در اکثر نشریات علمی اقتصادی کشور وجود دارد، سبب شده است تا جواب بسیاری از سوالات زیربنایی در اقتصاد ایران هنوز روشن نباشد؛زیرا پژوهشهای با کیفیتی روی آنها صورت نگرفته است. برای نمونه، رابطه نقدینگی با تورم، رابطه تورم تولیدکننده و مصرفکننده، رابطه تورم و رشد اقتصادی و غیره هنوز به طور دقیق روشن نیست.
پ- انجام یک پژوهش خوب نیازمند هدایت پژوهشگر توسط استادی است که سالها تجربه و تخصص در حوزه مربوطه را دارد و به ابعاد مختلف مساله آگاه است و از سوی دیگر، وقت کافی برای هدایت پژوهشگر اختصاص میدهد. اما به دلیل اندک بودن افراد کاملا متخصص و اینکه معمولا این افراد دارای چندین شغل پارهوقت (و بعضا تمام وقت) هستند، تعدادی از پژوهشها اساسا تحت راهنمایی نبوده و یا با راهنمایی بسیار اندک صورت میپذیرد؛ مثلا در حال حاضر در برخی دانشگاهها استاد مشاور پایاننامههای ارشد کلا حذف شده است. در این شرایط نام استادی که کنار نام پژوهشگر در مقاله درج میگردد، بیش از آنکه نشان از غنای اثر پژوهشی داشته باشد، راهکاری است جهت دریافت سریعتر پذیرش از نشریات.
ت- در دنیا عرف است که وقتی مقالهای نوشته شد، ابتدا در چندین کنفرانس و نشست تخصصی ارائه میگردد و نکات صاحبنظران دریافت میگردد. بعد از اعمال نکات، مقاله برای چاپ در مجلات علمی ارسال میگردد. اما در ایران عموما مقالات در اتاق پژوهشگر نوشته میشود و بدون آنکه در هیچ کنفرانس و نشستی ارائه گردد، برای چاپ به مجلات علمی ارسال میشود. به همین دلیل وقتی مقالات چاپ میشوند، همچنان اشکالات زیادی به مقاله وارد است؛ اما نویسنده مقاله دیگر انگیزهای برای اعمال آنها ندارد. جالب است که این رویه نادرست در اکثر مجلات علمی-پژوهشی اقتصاد ایران پذیرفته شده است و شرط چاپ در این مجلات آن است که مقاله قبلا در هیچ سمینار و نشست علمی ارائه نشده باشد! این رویه به شدت نادرست لازم است مورد توجه وزارت علوم و مسئولین نشریات قرار گیرد.
ث- کمتر مشاهده میشود که یک عنوان پژوهشی خوب و متناسب با مسائل روز اقتصاد کشور، به طور پیوسته و ادامهدار توسط یک پژوهشگر مطالعه شود. مطالعه بر روی یک عنوان پژوهشی ممکن است سالها طول بکشد؛ چرا که آشکار شدن نتایج مربوط به تمامی ابعاد مساله نیازمند سالها پژوهش است. برای نمونه، استاک و واتسون (Stock and Watson) سالهاست بر روی موضوع پیشبینی متغیرهای اقتصادی متمرکز شدهاند و پژوهش میکنند و مقالات متعددی در مورد ابعاد مختلف این موضوع نگاشتهاند و هنوز به راه خود ادامه میدهند. اما در ایران معمولا یک موضوع پژوهشی برای دورهای کوتاه مورد بررسی قرار میگیرد و سپس رها شده و موضوع دیگری انتخاب میشود. به همین دلیل میبینیم که بسیاری از اساتید اقتصادی در بسیاری از حوزههای اقتصاد مقاله تالیف کردهاند؛ اما دانش آنها در مورد هیچیک از این موضوعات عمیق نشده و نمیتوان آنها را در هیچ حوزهای صاحبنظر دانست. هدایت این مسئله توسط وزارت علوم و تشویق اساتیدی که در یک حوزه خاص متمرکز هستند میتواند کلید حل این مشکل به حساب آید.
در نهایت باید گفت اگر برای اشکالات حوزه پژوهشهای اقتصادی راهحلهای مناسبی اندیشیده نشود، کماکان سهم پژوهشهای اقتصادی در حل مسائل اقتصادی کشور ناچیز باقی مانده و کیفیت کتب و مقالات اقتصادی منتشر شده به زبان فارسی کمتر از انتظار باقی خواهد ماند. در نتیجه این فرآیند، فاصله با استانداردهای جهانی هر روز بیشتر خواهد شد و این اهمیت سیاستگذاری صحیح در این حوزه را بیش از پیش نمایان میسازد.
سعید بیات؛ صاحبنظر پولی و بانکی