
به گزارش ایبِنا، بانک مرکزی در حالی وارد شصتمین سالگرد فعالیت خود میشود که با مباحث مختلفی از نظر رگولاتوری، تحولات دیجیتالی و روشهای نوین پرداخت، رمز ارزها و از سوی دیگر تدوین استانداردهای جدید برای بررسی صورتهای مالی بانکها روبروست. برای بررسی موانع موفقیت بانک مرکزی در خصوص مسائل ارز با «سیدحسین سلیمی» عضو هیات مدیره بانک خاورمیانه و رییس اتاق مشترک بازرگانی ایران و افغانستان و عضو هیات رییسه کمیته ایرانی اتاقهای بازرگانی بینالمللی (ICC) گفتوگو کردیم. این کارشناس مسائل بانکی اعتقاد دارد با وجودی که بانک مرکزی در دوره ریاست دکتر عبدالناصر همتی از استقلال عمل بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است اما دلیل ناموفق بودن سیاستهایش، فشار حداکثری از سوی دولت آمریکا و اعمال تحریمهای همه جانبه این کشور است. از سوی دیگر این فعال اقتصادی الحاق نشدن به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) را چالشی بزرگ برای بانک مرکزی و نقل و انتقال پول به داخل کشور میداند. متن کامل گفتوگوی ما با این سیدحسین سلیمی به شرح زیر است:
عملکرد حاکمیتی بانک مرکزی در طول ۶۰ سال گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من بانک مرکزی قبل از انقلاب از استقلال عمل بیشتری برخوردار بود و بعد از انقلاب متاسفانه نقش بانک مرکزی در اقتصاد بسیار کوچکتر و غیرفعالتر شد. همان استقلالی که از آن صحبت میکنیم، قبل از انقلاب در بانک مرکزی بیشتر رعایت میشد. بعد از انقلاب به دلیل نفوذهای مختلف و سیاستهای دولتها در زمان جنگ تحمیلی، محدودیتهای دوران سازندگی و همچنین تحریمها استقلال بانک مرکزی کمتر شد. دولتها در ظاهر از ضرورت استقلال بانک مرکزی سخن میگویند و بر آن تاکید دارند اما در عمل سیاستهای خود را تحمیل کردهاند. نمونه بارز این موضوع را نیز میتوان در سیاستهای ارزی جستجو کرد.
در دوره دوم دولتهای سازندگی و اصلاحات، شرایط از نظر استقلال بانک مرکزی از دیدگاه صنعتگران بهتر شد و تکلیف صادرکننده، واردکننده و تولیدکننده از نظر تخصیص ارز و مسائل مربوط به آن شفافتر بود. اما در دورههای مختلف شاهد بودهایم که هر روز بخشنامههای مختلف و بعضا متناقضی از سوی بانک مرکزی یا وزارتخانههای اقتصادی صادر میشود. ارز چند نرخی یکی از جدیترین مشکلات اقتصاد ایران در طول سالهای گذشته بوده است. ما در مقاطعی کوتاه شاهد نظام تک نرخی ارزی در کشور بودهایم و در سایر مواقع ارز یا دو نرخی بوده یا چند نرخی که این موضوع آسیبهای جدی را به تولیدکنندگان و صنعتگران وارد کرده است.
نقش رگولاتوری و سیاستگذاری بانک مرکزی طی سالیان گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟
بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر و سیاستگذار باید در نظارت خود و اجرای سیاستهای پولی استقلال عمل داشته باشد. در دوره اخیر بانک مرکزی شاهد هستیم که با وجود آنکه بانک مرکزی از استقلال عمل بیشتری برخوردار است ولی نتیجه مثبت نبوده زیرا همزمان سیاست فشار حداکثری از سوی آمریکا و تحریمهای این کشور مانع موفقیت این سیاستها شده است.
در حال حاضر شاهد هستیم که حتی خود بانک مرکزی تحریم است. وقتی نهاد سیاستگذار و ناظر تحریم است و از طرف دیگر با موانعی مانند الحاق گروه ویژه اقدام مالی (FATF) روبروست، چگونه میتواند به تسهیل نقل و انتقال پول به کشور کمک کند؟
دولتهای مختلف در شعار حامی استقلال بانک مرکزی هستند ولی در عمل بانک مرکزی نقش کمرنگی در سیاستهای به ویژه ارزی دارد. پروسه فروش نفت بدین صورت است که ابتدا مبالغ حاصل از فروش آن به خزانه واریز میشود، سپس سهم صندوق توسعه ملی برداشته و منابع باقیمانده در اختیار بانک مرکزی برای اداره امور قرار میگیرد. در برخی مواقع شاهد هستیم که سیاست اعلامی از سوی بانک مرکزی با سیاستها و مواضعی که دولت دارد، همخوان نیست ولی در عمل سیاست دولت اجرا میشود. نمونه بارز و مهم این موضوع نیز ارز ۴۲۰۰ تومانی و تداوم اجرای این سیاست از سوی دولت است. اما تنها این موضوع نیست.
به طور نمونه دیگر، سال ۱۳۹۷ و زمانی که یک صادرکننده قصد داشت کالای خود را صادر کند باید تکالیفش به طور مشخص به او گفته میشد اما شاهد هستیم که در چند وقت اخیر چند بار موضوع رفع تعهد ارزی و بازگشت ارز حاصل از صادرات تغییر کرده است. تنها چند روز مانده به پایان مهلت بازگشت ارز حاصل از صادرات در سال ۹۷ و ۹۸ بود که بسته بازگشت ارز حاصل از صادرات اعلام شد که مسائلی مانند واردات در مقابل صادرات یا اعلام درصدهای مشخص واریز ارز به سامانه نیما در آن تغییر کرده بود. از سوی دیگر طی همین مدت نیز ارز به طور کافی به صنعت یا واردات مواد اولیه تولید تخصیص داده نشده است.
در موارد دیگر شاهد هستیم که ارز مورد نیاز برای واردات دارو یا تامین مواد اولیه تولید دارو از طریق وزارت بهداشت تخصیص داده میشود یا وزارت صمت مسئول تخصیص ارز به بخشهای مرتبط با صنعت است. علت اصلی اینکه در طول ۴۰ سال گذشته نتوانستهایم سیاست ارز تک نرخی را دنبال کنیم یا آن را به مرحله اجرا در بیاوریم آن است که استقلال بانک مرکزی رعایت نشده است.
از نظر سیاستگذاری کلان در حالی که ما به الحاق به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) رای ندادهایم ولی از بانک مرکزی که خود تحریم است میخواهیم که به بازگشت ارز حاصل از صادرات کمک کند. از طرفی از نظام بانکی توقع داریم به تولید و رشد اقتصادی با اعطای تسهیلات و تامین مالی صنایع مولد کمک کند و از طرف دیگر با اعمال برخی از سیاستها مانع تحقق این موضوع میشویم. همه از قبل میدانستیم که اگر ایران به FATF ملح نشود، نقل و انتقال پول از طریق نظام بانکی به مشکل برمیخورد و دست بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز بسته میشود اما به الحاق به آن رای ندادیم.
اهمیت استقلال بانک مرکزی به عنوان یک نهاد اقتصادی را توضیح دهید؟ اصولا این استقلال چه ثمره یا ثمراتی خواهد داشت؟
در صورتی که بانک مرکزی مستقل عمل کند، اگر سیاستهای آن هم با مشکل مواجه شود، امکان اینکه بدانیم با این نهاد چگونه برخورد کنیم هم مشخص است ولی در حال حاضر دستورالعملها، بخشنامهها و رویههای بانکی به طور مرتب تغییر میکنند که بخش مهمی از آنها تحمیلی هستند.
نمونه بارز عدم استقلال بانک مرکزی ارز ۴۲۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی است. برای جلوگیری از رانت همه کالاها باید ارز تک نرخی و نه ترجیحی دریافت کنند. در حال حاضر عدم استقلال بانک مرکزی باعث ایجاد چند نرخ مختلف برای ارز شده است.