به گزارش خبرنگار ایبِنا، در بخش سوم مجموعه مقالات "تجربه تاریخی مهار تورم از گذشته تا به امروز" به بررسی مفهوم ابرتورم میپردازیم و تجربه تاریخی ۵ ابرتورم قرن بیستم شامل تجربه مجارستان، زیمباوه، یوگسلاوی، آلمان و یونان که به ترتیب بیشترین تورم را در تاریخ ثبت کردهاند، بررسی میکنیم. در واقع هدف ما این است که بدانیم در این کشورها چه عواملی منجر به بروز ابرتورم شده و این شرایط چه تأثیری بر زندگی مردم جامعه و فقر داشته است.
ابرتورم شرایطی است که تغییرات قیمت کالا و خدمات به بارزترین وجه در زندگی روزمره مردم خود را نشان میدهد؛ به طوریکه در فاصله تنها چند ساعت قیمتها چنان افزایش و ارزش پول به حدی کاهش مییابد که هر لحظه امکان تأمین نیازهای اساسی برای مردم بیشتری با دشواری مواجه میشود.
بر طبق تعاریف رسمی، ابرتورم اصطلاحی برای توصیف افزایش عمومی سریع و خارج از کنترل قیمتها است. در حالیکه تورم معیاری برای افزایش تدریجی قیمت کالاها و خدمات است، ابرتورم افزایش سریع تورم است که معمولاً بیش از ۵۰ درصد در ماه است. براساس تحقیقات مختلف، به نظر میرسد ابرتورم عموماً با جنگ و سیاست گذاریهای مالی نادرست و التهاب آفرین در ارتباط باشد، اما میتوان آن را بیشتر ناشی از افزایش سریع نقدینگی و چاپ پول بدون پشتوانه دانست.
اولین ابرتورم ثبت شده در تاریخ مربوط به دوران انقلاب فرانسه است که تورم ماهیانه به ۱۴۳ درصد رسید، اما تا قرن بیستم مورد جدیدی از تکرار این واقعه مشاهده نشد. در طول قرن بیستم، ۱۷ ابرتورم در اروپای شرقی و آسیای میانه، ۵ مورد در آمریکای لاتین، ۴ ابرتورم در اروپای غربی و ۲ مورد هم در جنوب شرقی آسیا و آفریقا رخ داد. ایالات متحده آمریکا نیز هر چند چنین تجربهای را نداشته است، اما دو بار در زمان انقلاب و جنگ داخلی، یعنی زمانهایی که دولت اقدام به چاپ پول برای پرداخت هزینههای جنگ کرد، به شرایط ابرتورم نزدیک شد به طوریکه نرخ تورم ماهیانه به ۵۰ درصد (آستانه غیررسمی ابرتورم) رسید.
ابرتورم آلمان در سال ۱۹۲۳
ابرتورم سال ۱۹۲۳ آلمان آنچنان برای این کشور سهمگین بود که تأثیرات عمیقی بر مردم این کشور داشت؛ این تأثیر به حدی بود که امروزه تأکید مردم و سیاستگذاران این کشور بر بانک مرکزی مستقل را نوعی وسواس آلمانی میدانند.
تورم در آلمان با جنگ جهانی اول آغاز شد. این کشور در میانه جنگ برای تأمین منابع لازم شروع به استقراض کرد و با اتمام جنگ و خسارتهای ناشی از آن تورم روز به روز بیشتر میشد. در جریان جبران خسارات وارده بر متفقین، آلمان بخشی از سرزمینها و منابع پرثروت خود مانند ۵۰ درصد ذخایر آهن و ۱۵ درصد ذخایر زغال سنگ را از دست داد. نابودی صنایع نیز بخشی از دومینوی افزایش تورم بود.
اما در سال ۱۹۲۳ با متعهد شدن دولت آلمان به جبران خسارت طرفهای برنده جنگ، این کشور وارد یک ابرتورم شد. دولت آلمان برای جبران این خسارتها شروع به چاپ مستمر پول و کاهش ارزش مارک کرد تا توان رقابتی صنایع آلمان را حفظ کند، اما نتیجه این اقدامات تبدیل به یک فاجعه شد. در شروع جنگ جهانی اول نرخ برابری مارک به دلار برابر ۴.۲ بود که این رقم در پایان جنگ برابر با ۹ بود، اما در ادامه به ۴.۲ هزار میلیارد مارک رسید.
این افزایش ناگهانی نرخ تورم تأثیرات عمیقی بر اقتصاد آلمان داشت؛ آنچنان که بر اساس برخی منابع، شهروندان در زمستان اسکناسها را میسوزاندند تا گرم شوند.
قیمت یک قرص نان از ۲۵۰ مارک در ژانویه ۱۹۲۳ به ۲۰۰۰۰۰ میلیون مارک در نوامبر ۱۹۲۳ رسید. کارگران در روز دو بار حقوق دریافت میکردند چرا که کاهش ارزش پول به قدری زیاد بود که امکان خرید از ظهر تا عصر به شدت کاهش مییافت. چنین مسئلهای پیامد عمیقی برای سرمایه گذاری در آلمان پدید آورد؛ سهم درآمد یک درصد بالایی جامعه از کل درآمد جامعه به شدت کاهش پیدا کرد که به معنای آن بود که امکان سرمایه گذاری به شدت کاهش پیدا کرده بود.
اگرچه ثروتمندان به دلیل افزایش پر شدت سرمایههای خود جزو برندگان این ابرتورم بودند، اما سهم درآمد آنها از درآمد جامعه به شدت تقلیل پیدا کرد. چنین شدتی از اُفت درآمد برای کل جامعه آلمان شکل گرفت و تمام آنها را وارد ورطه فقر ساخت، اما چند گروه بیشترین صدمه را از این افزایش تورم دیدند:
۱. مستمریبگیران بازنشستگی به دلیل حقوق ثابت و ناتوانی دولت در افزایش حقوق، بیشترین آسیب را دیدند. برخی منابع افزایش بیماری و سوءتغذیه را به ویژه برای بازنشستگان جزئی از عارضه ابرتورم دانسته اند.
۲. بخش عمدهای از طبقه متوسط به دلیل از دست رفتن ارزش پس انداز خود زیر خط فقر رفتند.
۳. کارگران به دلیل نرسیدن سطح دستمزدها به نر خ تورم نیز سومین گروه پرآسیب از افزایش نرخ تورم بودند.
اما نکته مهم آن است که در این بازه نرخ بیکاری به نسبت دورههای بعدی افزایشی چشمگیر نداشت؛ یعنی دوره ابرتورم ۱۹۲۳ با دوره رکود بزرگ (۱۹۳۵-۱۹۲۹) دو برهه متفاوت است. عدم همپوشانی این دو دوره با یکدیگر شانس بزرگ آلمان بوده است.
با این حال برخی پژوهشها نشان داده اند که تأثیرات ابرتورم صرفاً در بخش مالی نبوده است بلکه نرخ مرگ و میر کودکان را نیز به شدت افزایش داد. پژوهشی درباره دوره ابرتورم آلمان نشان داده است که بین میزان نرخ تورم در ایالتهای آلمان و میزان مرگ و میر کودکان ارتباط معنادار وجود داشته است. علاوه بر این ارتباطات معنادار بین ایالتهای مختلف، نرخ مرگ و میر کودکان در میان کارگران مهاجر در ایالتهایی با تورم بالاتر بیشتر از سایر خانوادهها بود. این یعنی تورم به خانوادههای فقیرتر صدمات جدی تری وارد کرده بود. اما این افزایش فقر تنها در سطح اقتصادی باقی نماند و وارد عرصههای سیاسی شد. به زبان دیگر پژوهشهای مربوط به ابرتورم آلمان ادعا میکنند، صدمات ناشی از این ابرتورم به مراتب عمیقتر از خود خسارتهای جنگ جهانی اول برای آلمان بود. اکثر پژوهشها ارتباط مستقیمی میان افزایش تورم، نرخ فقر و گرایش جامعه آلمان به حزب نازی را نشان میدهد. همچنین پژوهشی به صورت مشخص نشان داده است که هرکجا ابرتورم بیشتر خود را بروز داده است گرایش به حزب نازی بیشتر شده است. این ارتباط در مقاطع زمانی مختلف نیز خودش را بروز داده است. به زبان ساده نتایج ابرتورم تنها به فقر منتج نمیشود، بلکه این فقر و نارضایتی عمیق به گرایش مردم به گروههای سیاسی رادیکال نیز منجر خواهد شد.
ابرتورم مجارستان در سال ۱۹۴۶
بدترین مورد ابرتورم که تا به حال ثبت شده است مربوط به مجارستان در نیمه اول سال ۱۹۴۶ است. این تورم به حدی بود که روزانه ۱۹۵ درصد افزایش در قیمتها مشاهده میشد و قیمتها هر ۱۵.۶ ساعت دو برابر میشدند. نرخ تورم ماهیانه نیز در این دوره برابر با ۱۳.۶ هزار تریلیون بود.
ریشه این امر را باید در جنگ جهانی اول دانست که امپراتوری اتریش-مجارستان در جبهه شکست خورده جنگ قرار داشت و پس از آن تجزیه شد. مجارستان به وجود آمده پس از جنگ از ساختار دولتی قوی برخوردار نبود بنابراین تلاش کرد تا با چاپ پول خلأهای موجود در بودجه خود را بپوشاند.
زمانی که جنگ جهانی دوم آغاز شد، مجارستان در وضعیت اقتصادی ضعیفی بود و بانک مرکزی به طور کامل تحت تسلط دولت قرار داشت که منجر به چاپ بی رویه پول بدون پشتوانه مالی، برای تأمین نیازهای بودجهای دولت میشد. وضعیت وخیم اقتصادی به حدی بود که سکههای فلزی شروع به ناپدید شدن کردند چرا که ارزش فلز آنها بیشتر از خود سکهها بود و مردم ترجیح میدادند از فلز آن در معاملات بهره ببرند. با پایان جنگ، نیروهای اشغالگر شوروی نیز به طور همزمان شروع به تکثیر پول خاص خود کردند که منجر به کاهش بیشتر تقاضا برای پول رسمی کشور و ارزش آن شد.
قیمتها پس از جنگ به افزایش خود ادامه دادند به این علت که با توجه به ویرانیهای ناشی از جنگ ظرفیت تولیدی کاهش یافته بود به طوریکه تولید زغال سنگ شاهد افتی ۴۰ درصدی بود و از سوی دیگر هیچ گونه درآمد مالیاتی وجود نداشت. دولت نیز به جای شرکتها، به بانکها وام با بهره کم میداد، خود دست به استخدام کارگران میزد و به مصرف کنندگان وام خُرد پرداخت میکرد. همه این موارد سبب شد که دولت برای راهاندازی اقتصاد، جامعه را در پول غرق کند؛ به طوریکه نقدینگی کشور که در سال ۱۹۴۵، برابر با ۲۵ میلیون پنگو بود، در ژانویه ۱۹۴۶ به ۱.۶۴۶ تریلیون رسید و در می ۱۹۴۶ میزان آن برابر با ۶۵ میلیون میلیارد پنگو شد.
براساس این تورم، دستمزد کارگران ۲۱ درصد سقوط کرده و بسیاری از کارگران شغل خود را از دست داده و به فقر دچار شدند. درآمد ملی در این دوره به کمتر از نیمی از درآمد سالهای ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ رسید. گستردگی فقر به حدی بود که براساس برخی برآوردها، ۷۰ درصد جمعیت زیر خط فقر قرار داشتند.
برای جبران این وضعیت در سال ۱۹۴۷ مطابق با موازین شوروی، استقراض از کشورهای خارجی ممنوع شد و برنامه سه ساله کنترل ملی تدارک دیده شد. تغییرات سیاسی گسترده با الهام از الگوی شوروی ایجاد شد و دولت اختیار کامل قیمتها و دستمزدها را از آن خود کرد و بیش از ۹۰ درصد صنایع ملی اعلام شدند. براساس این سیاستها در سال ۱۹۴۷ اوضاع کمی شروع به بهبود کرد و با اینکه قیمت مواد غذایی ۶۰ درصد بیش از سال گذشته بود، اما میزان رشد ماهیانه آن برابر با ۱۲ تا ۱۴ درصد بود.
ادامه دارد.
منابع
۱. Cecilia Rouse, Chair, Zhang, Jeffery, Tedeschi, Ernie (۲۰۲۱) ,” Historical Parallels to Today’s Inflationary Episode”, White House Analytical Paper.
۲. Cox ,Jeff (۲۰۲۱) ,”The current inflation run is similar to other episodes in history, but with important differences”, CNBC analytical report.
۳. He, Liping. (۲۰۱۸) ,” Hyperinflation: A World History”, Routledge Publisher ; ۱st edition, ISBN-۱۳ ۹۷۸-۱۱۳۸۵۶۰۰۸۶.
۴. Bohl, Martin T. and Siklos, Pierre L. (۲۰۱۸) ,”The Anatomy of Inflation: An Economic History Perspective “,Prepared for the Handbook of the History of Money and Currency (Vienna: Springer) , edited by S. Battilosi, Y. Cassis, and K. Yago, Forthcoming, CAMA Working Paper No. ۸/۲۰۱۸, Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=۳۱۰۵۱۱۳،
۵. Aarstol, M. (۲۰۲۲) ,”Inflation, Inflation Uncertainty, and Relative Price Variability,”Southern Economic Journal, vol. ۶۶, no. ۲, pp. ۴۱۴–۲۳.
۶. Reghezza ,lessio, Seghezza, Elena, Thornton, John (۲۰۲۰) ,”Expectations in an open economy hyperinflation: Evidence from Germany ۱۹۲۱–۲۳”, Economics Letters, Volume ۱۹۲.
۷. Chan,Hing Lin, Lee ,Shu Kam, Woo ,Kai-Yin (۲۰۲۱) ” An empirical investigation of price and exchange rate bubbles during the interwar European hyperinflations”, International Review of Economics & Finance, Volume ۱۲, Issue ۳.
۸. Petrović ,Pavle & Vujošević ,Zorica (۲۰۲۰) ,” The monetary dynamics in the Yugoslav hyperinflation of ۱۹۹۱–۱۹۹۳: The Cagan money demand”, European Journal of Political Economy, Volume ۱۲, Issue ۳.
۹. Arsić ,Milojko, Mladenović ,Zorica, Nojković, Aleksandra (۲۰۲۲) ,” Macroeconomic performance of inflation targeting in European and Asian emerging economies”, Journal of Policy Modeling, Volume ۴۴, Issue ۲.
۱۰. Zhao ,Hong (۲۰۲۲) ,” On the impacts of trend inflation in an open economy”, Journal of International Economics, Volume ۱۳۸.
۱۱. Agarwal ,Sumit, Chua ,Yeow Hwee, Song ,Changcheng (۲۰۲۲) ,”Inflation expectations of households and the upgrading channel”, Journal of Monetary Economics,Volume ۱۲۸.