26 بهمن 1401 - 10:08

چرا بانک‌های مرکزی مسئول ثبات مالی‌اند؟

یک اقتصاددان در یادداشتی اختصاصی برای ایبِنا به نقش بانک‌های مرکزی در سیاست ثبات مالی داخلی پرداخته است.
کد خبر : ۱۴۶۷۹۳

به گزارش ایبِنا، از جابلقا تا جابلسای عالم، دولت‌ها بعد از لطمات اجتماعی- اقتصادی ناشی از بحران‌های مالی توجه ویژه‌ای به حفظ و تداوم ثبات مالی کشور‌های خود معطوف نموده‌اند. در این راستا بانک‌های مرکزی نقش مهمی در سیاست ثبات مالی داخلی به عهده گرفته‌اند. با این حال، هنوز نکات و ابعاد پرابهام و سئوالات مهمی در دامنه مسئولیت بانک‌های مرکزی و کم وکیف و طراحی وظایف حاکمیتی ثبات مالی پیش‌روی تصمیم‌سازان و تنظیم‌گران جوامع در کشور‌های پیشرفته باقی‌مانده چه برسد به اکثر کشور‌های در حال توسعه با بی‌ثباتی‌های مزمن و اینکه از بحرانی به بحران دیگر کشیده می‌شوند!

 

بانک‌ها مرکزی بخصوص از بحران مالی- اقتصادی ۸- ۲۰۰۷ در پاسخ و عکس‌العمل به حفظ ثبات سیستم مالی با مشکلات بی‌سابقه‌ای هم روبرو شده‌اند، که علم و هنر مقامات پولی را زیر سئوال برده‌اند. بهر حال بانک‌های مرکزی به چندین دلیل نقشی طبیعی در ثبات مالی کشور‌ها دارند:

 

اول) سیاست پولی بر شرایط و اوضاع و احوال مالی کشور به گونه‌ای اثرگذاری دارد که می‌تواند برای ثبات و بی‌ثباتی آن نقش‌آفرینی معنی‌دار نماید، برای مثال، سیاست‌گذاری‌ها غیرسیستمی و «درهم» (erratic) برهم و تلاطم‌ها و نوسانات تورم می‌توانند سبب ساز بی‌ثباتی مالی و درنتیجه بی‌ثباتی اقتصاد و زندگی مردم شوند.

 

دوم) بانک‌های مرکزی از طریق اجرای کارای سایر وظایف خود به آگاهی‌ها و بینش‌هایی دست می‌یابند که بسط و تعمیم آن‌ها بسیار بکار سیاست ثبات مالی آن‌ها می‌آید و برای اجرای درست آن سیاست مفید فایده‌اند.

 

سوم) تحلیل شرایط مالی هر کشور، اگر با «چشم خشک علمی» (بقول بیکن) بدان نگریسته شود و نه با مداحی و ثناگوئی، آنگاه مجموعه‌ای ارزشمند از عواملی را به مقامات پولی و مالی کشور ارائه می‌کند که بانک‌های مرکزی می‌توانند و باید در ارزیابی عاقلانه و نه عاشقانه (یادتان باشد عاشق کور است!) وضعیت معیشت مردم و حرکت پیش بجلوی بانک مرکزی از وضع موجود سیاست‌های پولی خود بسوی وضع مطلوب آن، بکار گرفته شوند.

 

یکی از مهمترین کار‌ها که بانک مرکزی ما باتوجه به تجربه سایر کشور‌ها با سکاندار جدید باید انجام دهد آنست که از دامنه آنچه باید در حوزه ثبات مالی بدان‌ها اقدام نماید را رفع ابهام نماید، و آرزو‌ها و اهداف را ازهم تفکیک کند. چرا این امر آنقدر مهم است؟ زیرا شواهد تاریخی در دست است که شکل‌گیری موفقیت بانک‌های مرکزی در رسالت ثبات‌بخشی مالی به شفاف‌سازی اهداف و شناسائی جعبه ابزار دستیابی آن‌ها منوط است. مثلا اثرگذاری و نقش بانک مرکزی در بازار‌های مالی (پول و سرمایه) باید مشخص شوند تا این بازار‌ها، به‌عنوان رکن اثرگذار و مهم سیستم مالی کشور که ثبات آن‌ها معیاری برای ارزیابی ثبات مالی کشور است، بتوانند و قادر باشند برای خانوارها، اقشار کم‌درآمد و کسب‌وکار‌ها منابع، خدمات، محصولات مالی مورد نیاز را تهیه نمایند، تا به وظیفه خود در تجهیز پس‌انداز‌ها به سرمایه‌گذاری مولد در جامعه و بهبود وضع زندگی مردم عمل کرده باشند.

 

این همه تاکید در اهمیت شفاف‌سازی‌ها و رفع ابهام‌ها در همه نهاد‌ها بخصوص آن‌ها که با مال و مالیت و پول سروکار دارند به چه خاطر است؟ و چرا قانون‌گذاران و اهالی بازار سرمایه در بسیاری از کشور همیشه از اینکه بانک مرکزی به ثبات مالی جدی نمی‌نگرد و برای دستیابی اهداف آن سعی بلیغ نمی‌نماید همواره گله‌مند هستند.

 

اینکه بانک‌های مرکزی همیشه قادر به نظارت و تنظیم‌گری کارا بر صنعت بانکداری نیستند برای عارف و عامی امری روشن است، ولی وظیفه مهمی، چون بانک مرکزی به‌مثابه «آخرین مرجع وام‌دهی» (که در یادداشت‌های قبل بدان اشاره رفت) اندر بلای سخت یعنی در زمان بحران‌های مالی به صحنه می‌آیند. اینجاست که بدون ابهام بودن این وام‌دهی‌های اضطراری کم‌وکیف مسئولیت‌های بانک‌های مرکزی را در تدوین سیاست‌های ثبات مالی محک می‌زنند. بکارگیری درست و بموقع ابزار‌های پولی و مالی سیاست‌های احتیاطی کلان نیز از مواردی است که «بانک بین‌المللی تسویه» بر این باور است که با شرایط مالی اضطراری کشور‌ها همبستگی تام و تمام دارد و از مواردی است که باید تدوین‌گران و تنظیم‌گران ثبات مالی بانک مرکزی بدان عنایت خاص داشته باشند.

 

صحبت از رفع ابهام‌ها بود که چرا مهمند؟ شفافیت وظایف حاکمیتی و قانونی بانک مرکزی از جمله برقراری و حفظ ثبات مالی لااقل این حسن را دربردارد که برای فشار‌های سیاسی بر بانک مرکزی میدان را تنگ‌تر می‌نماید و در شرایط عدم استقلال آن بانک‌ها این امر را نباید دست‌کم گرفت. فشار‌هایی که می‌توانند اهداف سیاست‌های پولی کشور را به خطر بیندازند.

 

اغلب سیاست‌های پولی و ثبات اقتصادی با هم همسوئی دارند، ولی گاهی که مختلف‌الجهت حرکت می‌کنند مصائبی ببار می‌آورند که علم و هنر قدرت «مصالحه» و «بده- بستان» (trade-off) اهداف سیاست پولی را بروز می‌دهند مثل تلاطم‌های شدید بازار سرمایه و قیمت دارایی‌ها و تورم چهارنعل، که «پاسخگویی» و عکس‌العمل بموقع و کارآمد بانک مرکزی می‌طلبد که نرمش برای اهداف استاندارد خود نشان دهد. مقام پولی و همکارانشان باید بدانند که قدرت ابزار‌های سیاستی در حوزه پولی بسیار سریع‌تر و کاراتر از سایر ابزار‌های تنظیم‌گری اقتصاد است و دامنه اثرگذاری وسیع‌تر نسبت به سایر ابزار‌های حوزه‌های دیگر دارند از جمله بر ریسک‌هایی که ثبات مالی را هدف‌گذاری کرده‌اند. بحث دارد به وظایف قوه مقننه هر کشور و مسئولیت خطیر او در تدوین هدف‌های پولی و بانکی و نظارت غیرمماشاتی می‌کشد و نقش آن قوه در بی‌ثباتی‌های مالی که بماند.

 

احمد یزدان‌پناه / استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا(س)

ارسال‌ نظر
فیلم و پخش زنده
بیشتر